نامه ها٬ شماره ٣٦
سياوش دانشور

ماندانا از کرج
سياوش عزيز٬ سلامى گرم از هواى سرد اينجا و موج نگرانى در مورد دوستان دانشجو. اينروزها خبر و بيشتر شايعات در مورد شکنجه ويژه برخى از دانشجويان دستگير شده و تلاش براى راه انداختن برنامه هاى اعترافات است. تهمت زنى اينجا و آنجا شنيده ميشود. چگونه بايد اين تبليغات را خنثى کرد؟ دوستتون دارم. ماندانا از کرج.
ماندانا عزيز٬
دوستان آزاديخواه و برابرى طلب در اينمورد اظهار نظر کردند و من نيز در مقالات قبلى اشاره اى به اين موضوع داشتم. ترديدى نيست که اينگونه نمايشات بحدى نخ نما شده است که حتى از جانب قديم شکنجه گران حکومتى و تازه "اصلاح طلب" هم پذيرفته نميشود. تکليف مردم مخالف جمهورى اسلامى روشن است. اين اقدامات رسوا است. هيچ بنى بشرى در حالت متعارف عليه وجدان و عقايد خود حرف نميزند. هيچ کسى "اعتراف" زير شکنجه را با حقيقت عوضى نميگيرد. اين دانشجويان فرزندان و برادران و خواهران ما و همرزمان ثابت قدم جنبش آزادى و برابرى در ايران هستند. جمهورى اسلامى بايد بداند هر اقدام اينچنينى با موجى از نفرت روبرو ميشود. تلاش رژيم اسلامى اينست که دستگيرى٬ آدم ربائى٬ شکنجه و آزار عزيزان ما را پوششى "امنيتى" بدهد. تلاش ميکند اين اقدامات وحشيانه را توجيه کند و بر اعمال جنايتکارانه اش در دستگيرى جوانانى که به متمدنانه ترين شيوه از خواست اکثريت عظيم مردم دفاع کردند٬ رنگ کشف "براندازى" و رابطه با جريانات "برانداز" بزند. تلاش ميکند براى اين عزيزان "پرونده سازى" کند و اقداماتش را توجيه کند. ما پيشاپيش اعلام ميکنيم که اين اقدامات شکست خورده است. ما با تمام وجود از اين عزيزان حمايت ميکنيم و سرسوزنى ارزش و مکان آنها نه فقط کاهش نخواهد يافت٬ بلکه در پس اين تلاشهاى منفور رژيم٬ قدرت و اهميت تلاش دانشجويان و جايگاه حرکت آنها را در جنبش آزادى و برابرى برجسته خواهيم کرد. بايد تلاش وافرى براى همبستگى با اين دانشجويان و خانواده هاى آنها انجام داد. بايد با آزاد شده ها٬ عليرغم فشارها و ارعاب و وثيقه ها٬ اعلام همبستگى کرد. ما يک تن واحد دهها ميليونى هستيم که آزادى و برابرى و رفاه ميخواهيم. ما دشمنان طبقاتى مان را ميشناسيم. ما روشها و سياستهاى به ارث رسيده از سازمانهاى جاسوسى دنيا به اين جانيان را ميشناسيم. ما براى آزادى تک تک اين عزيزان تا به آخر تلاش ميکنيم. ما پيشاپيش به جمهورى اسلامى اعلام ميکنيم که اين سياستها شکست خورده است و تنها نفرت از رژيم را تعميق خواهد کرد. نگران اين شيوه هاى پوسيده نباشيد. بايد درپس اين اقدامات رژيم قدرت جنبش مان را ببينيم. موفق و پيروز باشيد.
توهين به کارگران
على طاهرى
این هفته جمهوری اسلامی در تبلیغ تلویزیونی مضحکی دست به مسخره کارگران آسیب دیده در محیط کار می زند. این که هزاران انسان در محیط کار هر روزه و هر ساعت برای چاق کردن بورژواهای مفتخور جان می دهند٬ برای هر انسانی که ذره ای بویی از انسان بودن برده٬ بسیار وحشتناک است.  اما این جانیان نه تنها به فکر اصلاح این وضع نیستند بلکه با انیمیشین های توهین آمیز کارگر را موجودی دست و پا چلفتى تصوير ميکنند که خودش با سر زیر پرس و دستگاه برش می رود! در آخر هم پیام می دهند که بیشتر حواست را جمع کن تا بلایی سرت نیاید! این سر راست ترین جوابی است که از دهن یک سرمایه دار می توان شنید. این اقدام شنیع را باید محکوم کرد. به راستی که هیچ کلمه ای قادر به تصوير کردن ظرفيتهاى کثيف این جانوران سرمایه دار را ندارد. على طاهرى
على عزيز٬
فرهنگ و اخلاقيات و برخورد سرمايه دار و دولتش با کارگر نميتواند جدا از نگرش بنيادى سرمايه به کارگر باشد. وقتى کارگر براى سرمايه دار تنها موجودى است که کار ميکند و ارزش ميآفريند و لاغير٬ وقتى حرمت و انسانيت و هويت اجتماعى کارگر براى سرمايه دار سر سوزنى ارزش ندارد٬ نبايد انتظار داشت در تبليغات به اصطلاح "ايمنى محيط کار" ازاين فراتر رود. محيط کار در ايران يک کشتارگاه تمام عيار است. بسيارى از کارگران که جان سالم بدر ميبرند و دچار نقض عضو ميشوند٬ در يک سير کشاف و فرسايشى دواندن و تحقير قرار ميگيرند و نهايتا به امان خداى سرمايه داران در خيابان رها ميشوند. اين تبليغات ميخواهد بگويد که نقض عضوها و قتلهاى محيط کار ربطى به عدم وجود امنيت محيط کار ندارد و از "ناتوانى ذهنى کارگران" و "اتفاقات" نتيجه ميشود. در صورتى که بيتوجهى به سيستم ايمنى محيط کار٬ حتى با همان استانداردهاى عهد بوقى خودشان٬ دقيقا ريشه دراين دارد که سهم سود سرمايه دار بيشتر و بيشتر شود. ترديد نبايد داشت که اين نوع تبليغات مضحک و برخورنده تنها نفرت کارگر را از سرمايه دار و نظامشان تعميق ميکند. موفق باشيد.  
خبر از سنندج
شوان سور
کارگران شاغل کارخانه شاهو شهر سنندج در تاریخ ١٣∙ ١١∙ ٨٦  از ساعت ١٠ صبح  الي ٢١ در محیط کارخانه به خاطر عدم پرداخت حقوق معوقه و ندادن بن کارگریشان دست از کار کشیدند و بمدت ٢ ساعت تجمع اعتراضی را سازمان دادند. در این راستا یکی از نمایندگان کارگران با مدیریت چندین بار تماس تلفنی گرفتند که در نتیجه وعده داده شد که از طرف کارفرما که تا روز دوشنبه ١٥. ١١.  ٨٦  به مطالبات کارگران رسیدگی شود. خبر دیگر اینکه طی همین تجمع کارگران باز نشسته شاهو که تعدادشان ٣٢ نفر بودند در محل کارخانه حضور پیدا کردند و خواستار دریافت سنوات کاری خود از کارفرما شدند و اعلام کردند تا زمانی که سنوات خود را دریافت نکنیم تسویه حساب نخواهیم کرد. در اين تجمع تعداد کارگران هفتاد نفر بود. به کارگران بازنشسته هم وعده رسیدگی در روز دوشنبه داده شد.  ضمناً سه نفر از کارگران کارخانه پریس به سرکار بازگشتند.
شوان عزيز٬
با تشکر از اخبار و با آرزوى موفقيت و پيروزى شما.
فساد در سپاه
فرید فریاد
پس از مدتها که خبر های متعدد در خصوص فساد در نیرو های سپاه پاسداران به گوش می رسید، سرانجام با خبر شدیم که چندی پیش  مقامات و مسئولین سپاه و بسیج در نواحی مختلف تهران بزرگ به دلیل فساد اخلاقی و مالی تحت پیگرد قرار گرفته اند. این مسئولین که بالغ بر 30 میلیارد ریال در اختلاس و ارتشاء پرونده مالی دارند متهم هستند که با هماهنگی باندهای مافیایی تولید و توزیع مواد مخدر همکاری داشته اند. ایشان با اخذ رشوه های ثابت به باندهای مرگ آفرین تهران اجازه فعالیت می دادند و در صورت بروز مشکل برای آنان توسط سایر مراجع نسبت به رفع مشکل و آزاد سازی آنان همکاری می نمودند. از آنجا که نیروهای کادر سپاه در سایر مراجع از جمله نیروی انتظامی نیز صاحب پست و موقعیت هستند٬ بعید نیست که دامنه این فساد تبهکارانه در سایر ماموران رژیم هم کشف و برهمگان مشخص شود که مامورین مبارزه با مواد مخدر چگونه در رشد و نمو این غول خانمان برانداز دست داشته اند. این در حالی است که در حاشیه این رسوایی موارد وسیعی از اعمال غیر اخلاقی در حاشیه طرح امنیت اجتماعی رژیم بر بانوان و دختران این کشور گذشته است. آنچه بیش از همه مورد سوال است اینکه ماموران رژیمی که نتوانسته اند خود را در برابر شهوات مالی و جنسی کنترل کنند چگونه می توانند مجری و مدعی اصلاح جامعه باشند؟
آیا تعلیم دیدگان مکتب اسلام و مجریان قوانین اسلامی و قسم خوردگان ولایت اینگونه اند که نه به ناموس همشهری و هم میهنی خود رحم می کنند و نه وجدانشان در برابر خیل گسترده جوانان این آب و خاک که با چراغ سبز مشتی سود جو و وطن فروش به دامان اعتیاد افتاده اند به درد می افتد؟ امید است مسئولین جمهوری اسلامی که خود به عمق این گونه فجایع بیشتر اشراف داند بدانند که تاریخ از هرچه بگذرد و فراموش کند مردم و نسل زنده آن این جنایات را از یاد نخواهد برد.
فريد عزيز٬
حتى اگر گوشه اى از اين جنايات نيروهاى اسلام رو نميشد٬ مردم ترديد نداشتند که مسئولين درجه اول توزيع مواد مخدر و سازماندهى فحشا٬ فرزندان امام زمان و اسلام متشکل در نيروهاى اوباش اسلامى هستند. وقتى هم گند موضوع جائى درمى آيد مطمئن باشيد که رقابتهاى باندها دليل آن است و نه پيگيرى قانون و غيره. اينها در اساس مشتى باند فاسد و جنايتکار و ضد جامعه هستند که به جان مردم افتاده اند. هرچه تيغ شان ببرد انجام ميدهند. فساد و ارتشا و باجگيرى و کارهاى مافيائى البته از خصوصيات لاينفک جوامع سرمايه دارى است. در ايران اسلام زده اين موضوع از بالا تا پائين هرم حکومتى اساس کسب و کار است. صدها باند و خانه هاى پنهان و شبکه هاى مختلف که سرشان به "مقامات" وصل است و در کنارشان باندهاى آدمکش و قمه زن و ارتشهاى خصوصى وجود دارد٬ اين امور را سازماندهى ميکنند. انسان بايد يا خيلى خوشبين باشد يا ساده که فرض کند جمهورى اسلامى در مرکز اين فعاليتها قرار ندارد. مردم براى نجات از اين وضعيت تنها بايد اين جانيان را بزير کشند و پرونده اعمالشان را در دادگاههاى علنى و منصفانه ورق زنند. آنگاه دنيا متوجه ميشود که مافياى اسلامى دست هر مافيائى را در جهان از پشت بسته است. موفق و پيروز باشيد.
گزارش از فیلمی زنده
کامیار آزادمهر
چند روز پیش که داشتم از مترو صادقیه به سمت خیابان می رفتم با صحنه ای روبرو شدم که تا به حال در کليپ های دو یا سه دقیقه ای موبایل دیده بودم. ولی فکر نمیکردم روزی از نزدیک شاهد این ماجرای درد آور باشم! عده ای از نیروهای انتظامی با باتوم دختر جوانی را تنها به خاطر اینکه لباسش مناسب با خواست و ایدئولوژی آنها نبود به شدت کتک می زدند. مردم در حالیکه گه گاهی اعتراض می کردند دور محوطه جمع شده بودند و چند سرباز راه آنها را گرفته و از دخالت آنها جلوگیری می کردند. اگرچه کسی این میان جرات نداشت بیش از این دخالت کند چون می ترسید که خود نیز گرفتار این نیروهای جنایت کار شود. از خودم می پرسم چگونه می توانم در چنین جامعه ای زندگی کنم؟ آیا روزی یک چنین ماجرایی برای من یا نزدیکان و دوستانم اتفاق نخواهد افتاد؟ این سرکوب علنی مردم تنها در کلیپ های موبایل نیست بلکه هر روز در جلوی چشم ما اتفاق می افتد. کافی است که چشمانمان را باز کنیم تا ببینیم چه بلایی بر سرمان آمده است! انسان هایی سربزیر و مظلوم که به پست ترین حالت ممکن تحقیر شده ایم و حتی جرات یک اعتراض ساده را هم نداریم.
کاميار عزيز٬
مردم و حکومت اسلامى در يک جنگ روزمره و دائم بسر ميبرند. در مواردى و در صحنه ها و نبردهائى ما تلفات ميدهيم و سرکوب ميشويم و در مواردى اين مرتجعين را به عقب ميرانيم. در چنين وضعيت هاى مشخصى بايد از هنر شلوغى راه انداختن و ممانعت کردن استفاده کرد. مسئله تماما اين است که انسانها تدريجا "عادت" ميکنند. بله٬ عادت ميکنند. اما وقتى بخود و پيرامونشان نگاه ميکنند٬ ديگر قابل بازشناسى نيستند. عادت٬ بزرگترين مرض و بليه اى است که هر موجود را ميتواند دچار خود کند. نپذيرفتن٬ فراتر رفتن٬ تن ندادن٬ راه حل پيدا کردن٬ انتقادى بودن٬ راديکال نگاه کردن به خود و پيرامون٬ و تلاش براى تغيير اساس کار ماست. ترديدى نيست شاهد بودن جنايت با شنيدن آن تفاوت دارد. تاثير واقعى اش متفاوت است. دنياى امروز ما مملو از کثافت و جنايت و سبعيت است. ميخواهند عادتمان دهند که زندگى همين است. ما بايد اول تلاش کنيم که عادت نکنيم٬ و دوم مقابله را بشيوه موثر سازمان دهيم. يادمان نرود که جنگ ما با حکومت تمام نشده است و بايد ملزومات پيروزى در اين جنگ را فراهم کنيم تا از جمله به اين صحنه ها در کليپ ويدئو و در دنياى واقعى پايان دهيم. موفق باشيد.
دانشگاه پادگان نيست!
کليپ جديد جوانان "خلاف جريان" را با عنوان دانشگاه پادگان نيست دريافت کرديم. اين دوستان کار ديگرى عليه اعدام بمناسبت ١٠ اکتبر داشتند. کليپ جديد هم کار خوبى است. اما گذشته از ارزشگذارى هنرى٬ که اينجا قصد وارد شدن به آن را نداريم٬ جنبه جنبشى آن مهم است. جنبش آزادى و برابرى هر روز در گوشه اى و به زبانى حرف ميزند. کار بچه هاى "خلاف جريان" در متن اعتراضات ١٣ آذر امسال و اتفاقات بعدى و جنبش همبستگى جهانى با دانشجويان معنى دارد و ارزش خود را نشان ميدهد. دوستان عزيز دستتان درد نکند و آرزوى موفقيت برايتان داريم.
خسرو دانش عزيز٬
قسمت اول مطلب شما در نقد مواضع هيئت دائر حزب و در دفاع از تز "عبور از منصور حکمت" دريافت و براى انتشار علنى در ستون آزاد سايت حزب ارسال شد. هرچند در نامه ضميمه تاکيد کرده بوديد که مطلب داخلى و جهت اطلاع اعضا و کادرهاى حزب است٬ اما از آنجا که ما علاقه اى به داخلى کردن بحث سياسى نداريم٬ مانند بقيه مقالات از اين دست شما٬ آن را براى انتشار در سايت فرستاديم. موفق و پيروز باشيد. *